گالري عكس

بزرگترين گالري عكس ايران | عكس طبيعت و منظره | عكس بازيگران | حيوانات | تصاوير مذهبي | عكس ورزشي | عكس ماشين.

گالري عكس ورزشي

۰ بازديد

گالري ورزشي

ورزش به تمامي گونه‌هاي فعاليت فيزيكي بدن گفته مي‌شود كه شركت كنندگان آن مي‌توانند به صورت منظم و سازمان يافته يا گاه به گاه در آن شركت كنند و از آن براي بهبود تناسب اندامشان و يا فراهم آوردن سرگرمي و تفريح بهره ببرند. ورزش مي‌تواند به صورت رقابتي برگزار شود كه در اين صورت بايد بر پايهٔ رشته قوانيني كه مورد توافق همگان است، يك يا چند برنده در آن مشخص گردد كه در اين گونه ورزش‌ها شركت كنندگان بايد درجه‌اي از توانمنديهاي مربوط به آن رشته به ويژه در رده‌هاي بالاتر را دارا باشند. هم اكنون با در نظر گرفتن ورزش‌هاي تك نفره، صدها رشتهٔ ورزشي وجود دارد.

ورزش‌هاي گروهي مي‌تواند افراد را در قالب دو يا چند گروه دسته‌بندي كند و تيم‌ها با هم رقابت كنند. گونه‌هايي از فعاليت‌هاي غير فيزيكي وجود دارد كه گاهي آن‌ها را به ورزش نسبت مي‌دهند؛ براي نمونه مي‌توان به ورق‌بازي و بازي‌هاي تخته‌اي و فكري اشاره كرد.

تعريف ورزش به هدف و منظور از انجام آن بستگي دارد:

براي نمونه رقابت‌هاي شنا كه در برابر هزاران نفر در يك استخر سرپوشيده ويژه مسابقات انجام مي‌گيرد يك گونه از ورزش به شمار مي‌رود در حالي كه شنا در يك استخر معمولي يا در دريا يك تفريح شمرده مي‌شود.

رشته‌هاي فراواني در ورزش وجود دارند و مردم زمان و هزينه زيادي را چه به عنوان شركت كننده و چه به عنوان تماشاگر صرف ورزش مي‌كنند.

ورزش و ورزش كردن طي ساليان طولاني از قالب يك تفريح و سرگرمي به قالب يك حرفه و فعاليت درآمده‌است و تعداد بيشماري از ورزشكاران حرفه‌اي در سراسر جهان از طريق ورزش به ثروت رسيده‌اند. اين يكي ديگر از ويژگي‌هاي ورزش به شمار مي‌آيد.

امروزه ورزش زنان نيز جايگاه ويژه‌اي در مجامع بين‌المللي پيدا كرده‌است.

واژهٔ ورزش كه از ديرباز معناي تمرين و ممارست داشت به هنگام تصويب «قانون ورزش اجباري در مدارس» در ۱۶ شهريور ماه ۱۳۰۶ خورشيدي به‌طور رسمي به معناي امروزي وارد قاموس واژگان دولتي ايران شده‌است.

توسعهٔ ورزش‌ها با توجه به گذشتهٔ كامل آن‌ها، مطالب مهمي را دربارهٔ دگرگوني‌هاي اجتماعي و دگرگوني‌هاي خود ورزش‌ها آشكار مي‌نمايند.

گالري عكس آبشار

۰ بازديد

عكس آبشار

 

آبشار يكي از پديده‌هاي زمين‌شناسي است كه در آن آب يك رودخانه از يك فلات يا مكاني مرتفع با سرعت زياد به پايين يك دره يا دامنه مي‌ريزد.

مرتفع‌ترين آبشار جهان به نام آبشار آنجل، در كشور ونزوئلا قرار دارد. رود كارائو از ارتفاع۹۸۹ متري از روي فلاتي مرتفع كه از سنگ‌هاي سخت ساخته شده به پايين مي‌ريزد.

ساختار آبشار و بخش‌هاي گوناگون آن

سنگ‌هاي بستر رود، به‌آرامي فرسايش مي‌يابد. رودهاي بزرگ، از روي سنگ‌هاي مختلفي مي‌گذرند. بعضي از سنگ‌ها، سخت تر از سنگ‌هاي ديگرند و به آساني فرسايش نمي‌يابند. بعضي ديگر، به‌راحتي فرسايش مي‌يابند.

هنگامي كه رود از بستري متشكل از سنگ‌هاي سخت وارد جايي شود كه سنگ‌ها نرم ترند، احتمال دارد در محل برخورد اين دو نوع سنگ، آبشار تشكيل شود، يعني آب نمي‌تواند سنگ‌هاي سخت را حفر كند، اما سنگ‌هاي نرم را كه در زير قرار دارند از بين مي‌برد و به‌اصطلاح زير سنگ‌هاي سخت را خالي مي‌كند. گاهي وسعت اين محل خالي شده به اندازه‌اي است كه افراد مي‌توانند از پشت آبشار عبور كنند.

در محل آبشار نياگارا واقع در مرز كانادا و آمريكا، لايه مسطحي از چند سنگ آهك سخت روي سنگ‌هاي نرم‌تري به نام شِيل قرار گرفته‌است. آب رودخانه، شيل را سريع تر فرسايش مي‌دهد و قطعات بزرگ سنگ آهك گاه‌وبيگاه از لبه آبشار كنده مي‌شوند و فرو مي‌افتند. اين اتفاق، در وسطِ آبشار كه جريان آب شديدتر است، بيشتر اتفاق مي‌افتد. حاصل اين پديده، نعلي شكل شدن آبشار در منطقه متعلق به كانادا است.

مرتفع‌ترين آبشار اروپا، در نروژ است. اين آبشار كه اوتيگارد، ناميده مي‌شود ۸۰۰ متر ارتفاع دارد. آب حاصل از ذوب يخچال يوستردال در نسدال، كه بسيار پايين تر است، فرو مي‌ريزد. ديواره‌هاي نسدال به علت فرسايش قبلي يخچال، بسيار پرشيب اند.

رودهايي كه در مناطق كوهستاني جاري اند، آبشارهاي متعدد دارند. آبي كه در امتداد دامنه جاري است، از روي قطعه سنگ‌ها و لبه‌هاي سنگي زيادي مي‌گذرد و آبشارهاي كوچكي تشكيل مي‌دهد. در مناطق ساحلي به‌ندرت آبشار ديده مي‌شود. اما اگر رود از ارتفاعي به دريا بريزد، در آن محل نيز آبشار تشكيل خواهد شد. و در كشور ايران، استان لرستان با بيش از پنجاه آبشار، ركوردار تعداد آبشارها در منطقه خاورميانه است.

تصاويري از بازيگران مطرح جهان و تاريخچه بازيگري

۱ بازديد

تصاويري از بازيگران مطرح جهان

درباره بازيگري در سينما كتب متعددي به چاپ رسيده و مقالات زيادي در دسترس خوانندگان قرار دارد اما تمامي اين كتب گوشه اي از اين مقوله فراگير و البته دشوار بازيگري مورد بررسي قرار داده اند؛ يا از تكنيك هاي بازيگري در سينما سخن به ميان اورده اند يا از بازيگران مشهور و صاحب سبك آن، در صورتي كه مكتب ها، تاريخ هنر ماقبل سينما، و تاثير تئاتر در سينما را فراموش كرده اند يا حداقل تنها اشاراتي به آنها داشته اند.

تكنيك هاي بازيگري در سينما بدون شك از بازيگري در تئاتر مي آيد و بازيگران مشهور آن نيز همينطور. در حالي كه هم تكنيك و هم بازيگر تئاتر از مكتب هاي بازيگري كه در سده بيستم به اوج خود رسيد بيرون آمدند و در عالم سينما ظهور پيدا كردند و در طول تاريخ سينما تحول يافته و يا دگرگون شدند.

به عنوان مثال شيوه “دلسارت” يا “دلسارته” در فيلمهاي “ملي يس” و شيوه “استانيسلاوسكي” در فيلمهاي “كازان” يا “اسكورسيزي” و شيوه “برشت” در فيلمهاي “برگمان” تبلور يافتند و خاصيت اجرايي پيدا كردند . اينها همگي بازيگري در غرب را شامل مي شود و ما هميشه شرق را فراموش كرده ايم! اينكه “كابوكي”، تئاتر نو و اپراي پكن به چه ميزان در آثار فيلمسازاني چون “ازو” و “كوروساوا” تاثير گذار بوده و به عنوان مثال در “سرير خون” يا “هفت سامورايي”، “كوروساوا” به چه ميزان براساس ژست هاي كابوكي از بازيگرانش بازي مي گيرد!

سير رويكردهاي تاريخ سينما در مقوله بازيگري موضوع مهمي است كه در اين مقالات آن را پيش مي بريم و بر اساس تاريخ، به شرق و غرب سفر كرده و راجع به شيوه ها، مكاتب، تكنيك ها و بازيگران سخن به ميان مي آوريم. در اين ميان چند نكته قبل از شروع مجموعه مقالات ضروري به نظر مي رسد :

۱٫ بوجود آمدن شيوه هاي بازيگري به دو صورت بوده ؛ ناخودآگاه يك بازيگر يا نظريه پرداز و خودآگاه آن. شايد پيش از نظريه پردازي چون استانيسلاوسكي بسياري از بازيگران وجود داشتند كه به صورت ناخوداگاه از تئوري او براي رسيدن به نقش و ايفاي آن استفاده مي كردند و اين مسئله براستي براي همه ما پوشيده است اما آنچه در اين ميان اهميت دارد اين است كه استانيسلاوسكي توانسته تا مجموعه تجربيات و علوم شناخته شده توسط خود را به كار گيرد و شيوه متد را به وجود آورد. در نقطه مقابل “برشت” در شيوه نامه بازيگري خود به صورتي آگاهانه و با اقتباس از بازيگري شرقي و به خصوص “تعزيه” تكنيك فاصله گذاري را ابداع مي كند.پس ممكن است در طول زمان قضاوت درباره ابداع خودآگاه يا ناخودآگاه شيوه ها تغيير كند.

۲٫ بسياري از تكنيك هاي بازيگران و مكاتب گوناگون با يكديگر مشترك هستند و جاي تعجب نيست كه نظريه پردازان يا استادان بازيگري فواصل مشتركي را در مورد تكنيك هاي بازيگري بر مي شمرند. اين فصل ها نيز به صورت حتم در ميان مقاله ها تكرار خواهد شد زيرا اهميت والايي دارد و در اجراهاي بازيگران به صورتهاي مختلفي از اين تكنيك ها استفاده شده است. بحث “بازيگر و حيوان” يكي از اين بحث هاست كه با اينكه جاي توضيحش در اين چند سطر نيست اما مي توان اين تكنيك را براي هر بازيگر به صورتي متفاوت تحليل كرد.همانطور كه “رابرت دنيرو” و “مارلون براندو” در مورد استفاده از اين تكنيك، دو راه متفاوت را پيموده اند.

۳٫ برخي از بازيگران در طول تاريخ سينما بسياري از تكنيك ها را تجربه كرده اند و تنها به يك سبك اجرايي بسنده نكرده اند. به همين خاطر است كه اسامي چند تن از بازيگران در توضيح تكنيك هاي متفاوت استفاده خواهد شد. بازيگراني چون “آل پاچينو” هم به وسيله برون گرايي و هم درون گرايي براي رسيدن به نقش و اجراي آن استفاده كرده اند.

۴٫ در مقالات نياز به توضيحات مختصري درباره تاريخ بازيگري در تئاتر حس مي شد كه در درس نوشته هاي نخستين به آن پرداخته خواهد شد. اين نياز بدليل مشابهت هاي فراواني است كه تاريخ بازيگري در تئاتر با تاريخ بازيگري در سينما دارد.

۵٫ پس از ورود به بازيگري در دنياي سينما و پس از هر مقاله يك يا چند فيلم به خواننده پيشنهاد مي شود. به عنوان مثال پس از مقاله “دلسارته و ملي يس” فيلم “سفر به ماه” پيشنهاد مي شود كه ممكن است در مقاله بعدي به صورت كامل درباره آن تحليل صورت گيرد و تكنيك هاي مورد استفاده ملي يس در آن فيلم بررسي شود.

***

بازيگري چيست؟ انجام يك عمل؟ سوال اينجاست كه تمام انسانها بواسطه پويايي شان بازيگر بازيگر هستند؟ پاسخ مثبت است، تمام انسانها بازيگرند. “مارلون براندو” شهير اولين شغل انساني را بازيگري مي داند زيرا معتقد است براي گرفتن يك آبنبات در سنين كودكي، كودك دست به بازي كردن مي زند تا والدين خود را مجبور به خريد آن آبنبات كند يا اينكه رفتار يك تاجر در يك معامله كلان منجر به سود يا زيان او مي شود، و رفتار او همان بازيگري است! براندو بازيگري را عملي براي تسهيل روابط اجتماعي مي داند كه در اجتماع انسان هاي نخست نيز وجود داشت و در هزاران سال پيش به اشارات و شكلك ها خلاصه مي شد، و در دنياي امروز اين حرفه به شدت پيچيده تر شده و به همان ميزان هنر بازيگري از بازيگري انسان هاي معمولي جدا شده است. بازيگري به مثابه يك هنر همواره در رشته هاي تئاتر و سينما مطرح بوده و از ديرباز، يونان باستان، اين امر به يك حرفه بدل شده و مفهوم خاصي را پيدا كرده است؛ و معماي اين فاصله در مفهوم بازيگري به معناي عام و بازيگري به معناي خاص كلمه، در پذيرفتن اين شاخه به عنوان يك حرفه حاوي فنون گوناگون است.


بازيگري بي شك همان انجام رويدادهاست اما بازيگري هنرمندانه انجام يك عمل خلاقه براساس تكنيك مي باشد و به همين خاطر است اين بازيگري سخت ترين و دشوارترين هنرهاست! به صورتي كه بازيگري را با كار در معدن نيز مقايسه مي كنند و بسياري از بازيگران بوده اند كه شرايطي سخت تر از كار در معدن را تحمل كرده اند. اين شرايط در سينما بيش از تئاتر قابل تامل است زيرا بحث محيط در فيلم، مانند جنگل يا كوير، بازيگر را وادار به تلاشي مضاعف مي كند.
در بررسي هنر بازيگري در سينما كه همانا اهداف نگارنده در مجموعه مقالات را شامل مي شود، نخست بايد بررسي اجمالي بر تاريخ بازيگري در تئاتر داشت زيرا سينما عنصر بازيگر را همانند عناصري چون درام، كارگرداني، صحنه آرايي، چهره پردازي، نور و … را از تئاتر به عاريه گرفته است و به قاب خود افزوده!
خاستگاه بازيگري در هنر تئاتر به آيين ها باز مي گردد، و نخستين بازيگر و البته درام نويسي كه از وجود او اسنادي به جا مانده، “تس پيس” است كه اشعاري به نام “ديتيرامب” را مي خوانده؛ اين اشعار و قطعات نمايشي به صورت آواز همراه با موسيقي در مراسم “ديونوسياي شهر” ، مراسم برگرفته از خداي شراب و باروري، خوانده مي شده و همين امر پس ار به وجود آمدن درام نيز ادامه داشته است. يعني خواندن اشعار دراماتيك بر روي صحنه كه بازيگران آن زمان را به داشتن بياني زيبا و دلنشين ناچار مي كرده و تقدم بيان بازيگر بر احساسات و حركات او را مي رساند. در نمايش هاي عصر “پريكلس” يونان كه به دوران طلايي يونانيان مشهور است، بازيگر همان درام نويس بود كه به تنهايي بر روي صحنه حضور داشت و با همسرايان كه عده اي بين ۱۵ تا ۳۰ نفر بودند نمايش را اجرا مي كرد. بعدها بازيگر دوم و سوم توسط درام نويسان بزرگي چون “اشيل” و “سوفوكل” به اجرا اضافه شد و صداي بازيگران به دليل قرار داشتن ماسك بر روي چهره آنان باز هم اهميت خود را حفظ كرد.
قرائت خشك و خطابي نمايشنامه هاي تراژيك توسط بازيگران يك اصل محسوب مي شد كه به آن “دكلاماسيون” مي گفتند و تنها در كمدي ها بود كه رفتارهاي مضحك، عجيب و غريب و مسخره اين اصل زير پا گذاشته مي شد. قابل توجه است كه بازيگران آن زمان همگي مرد بودند، بيش از يك نقش را بازي مي كردند و سبك بازي آنها غير واقعي و شيوه پردازانه بود.


بازيگري در زمان يونان باستان به واسطه اينكه چيزي وراي رفتار روزمره مردمان بود به صورت يك هنر و حرفه در آمد اما تحولي نيافت و تكنيك خلاقه اي به آن افزوده نشد، اين عدم تحول چند دليل داشت :
نخست اينكه بازيگر ابزار درام بود. در يونان باستان درام و مفهوم آن يك اصل بود و اجرا يك ابزار فرعي محسوب مي شد.
دوم اينكه شعر مايه اصلي درام بود و بازيگران با تاكيد بر بيان و گويش هاي خود آواز همراه با تحرير سر مي دادند كه اين امر موجب تك بعدي شدن آنان به لحاظ تكنيكي مي شد.
در برابر يوناني كه به عنوان مهد فلسفه، دموكراسي و سياست ناميده مي‌شد؛ روم باستان نيز به تقليد از يونانيان دست به اجراي نمايش هايي براساس درام يوناني زدند. در روم باستان بازيگران به دو دسته بازيگر درام جدي و بازيگر ميم تقسيم مي شدند. مقصود درام جدي همان تراژدي است و مقصود از ميم نيز سرچشمه هنر پانتوميم است كه ويژگي هاي يك كمدي را دارد اما با مضامين و اطواري پيش پاافتاده تر و بازيگران آن نيز از ادا و اطوار و به صورت كلي از بدن خود به جاي بيان استفاده مي كردند. زنها نيز در نمايش ميم به روي صحنه رفتند و بنابر فرهنگ روميان كه سرگرمي اصلي انكار ناپذير بود، بازيگران ميم از فرومايگان و بردگان بودند كه براي اشراف نمايش اجرا مي كردند.
در اين ميان ۲ تحول بزرگ در عرصه بازيگري بوجود آمد. نخست اينكه انجمن يا صنف بازيگران در روم تشكيل شد كه عضويت هر بازيگري در اين انجمن شان و منزلتي خاص به او مي بخشيد و دوم، به وجود آمدن بازيگران “ستاره” بود. قدرت درام نويسي در روم باستان به اندازه قدرت درام نويسي يونانيان نبود و روميها با سقوط درام نويسي در سده ي اول پيش از ميلاد، بازيگران ستاره را تريبوني براي نمايش‌هايشان كردند تا اجراها مورد استقبال قرار بگيرد. اين دو تحول بزرگ در عصر حاضر نيز قابل مشاهده است. پس از اين تحولات نيز اغراق در حركات بازيگر به واسطه عظيم بودن محل اجرا، و بداهه سرايي توسط آن به دليل خنداندن بيشتر تماشاگر به تكنيك هاي بازيگري افزوده شد.
بازيگري در عصرهاي نخستين حياتش تبديل به يك حرفه شد، حرفه اي كه به هر جهت نيازمند ويژگي‌هايي خاص داشت و بازيگري كه داراي اين ويژگي ها نبود بايد از صحنه دور مي ماند. عمل خلاقه همان وجه تمايز بازيگري به معناي عام و بازيگري به معناي خاص شد و نيز بازيگر به واسطه شهرت، ستاره ناميده شده و تحت بررسي اصناف قرار گرفت.

تصاويري از منظره هاي ايران

۶ بازديد

منظره هاي ايران

كشور عزيزمان ايران كشوري در جنوب غربي آسيا در منطقهٔ خاورميانه با ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ كيلومترمربع وسعت و بر پايهٔ آخرين آمار سرشماري سازمان ثبت احوال كشور در سال ۱۳۹۰ جمعيت ايران با احتساب مهاجرت ها بيش از ۷۵ ميليون نفر است و پايتخت، بزرگ‌ترين شهر و مركز فرهنگي، صنعتي و سياسي اين كشور تهران است

مناظر

پيشينهٔ آن را در اسطوره‌هاي كهن ‏ايراني به آغاز تاريخ مي‌رسانند ولي آغاز تاريخ سياسي آن از آغاز شاهنشاهي مادها است.‏ ايران در شرق با افغانستان و پاكستان؛ در شمال شرقي با تركمنستان، در بخش مياني شمال با درياي خزر، در شمال غربي با ‏جمهوري آذربايجان و ارمنستان؛ در غرب با تركيه و عراق؛ و در جنوب با آبهاي خليج فارس و درياي عمان همسايه‌ است.‏‎

بيش از نيمي از ايران ‏كويري و نيمه كويري است. حدود يك سوم ايران نيز كوهستاني است و بخش كوچكي از ايران، شامل جلگهٔ جنوب درياي خزر و جلگهٔ ‏خوزستان نيز از جلگه‌هاي حاصلخيز تشكيل شده ‌است.‏ در سال ۱۳۱۶ ه. خ. ايران را به ده استان و در سال ۱۳۸۳ به سي استان تقسيم كرده‌اند.‏ استان‌هاي ايران عبارت از:‏ آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اردبيل، اصفهان، ايلام، بوشهر، تهران، چهارمحال و بختياري، خراسان شمالي، خراسان ‏رضوي، خراسان جنوبي، خوزستان، زنجان، سمنان، سيستان و بلوچستان، فارس، قزوين، قم، كردستان، كرمان، كرمانشاه، كهكيلويه و ‏بويراحمد، گلستان، گيلان، لرستان، مازندران، مركزي، هرمزگان، همدان و يزد مي باشند.

ايران امروزه از قوميت‌هاي زيادي از جمله: مازندراني، گيلك، لر، آذري، كرد، بلوچ، تركمن، عرب و تالشي تشكيل شده ‌است. در ايران ‏در حدود ۲۰ زبان و ۱۱۰ گويش زباني رواج دارد و بزرگ‌ترين گروه هاي زباني ايران را به ترتيب فارسي، تركي آذربايجاني، كردي، گيلكي ‏و مازندراني، بلوچي، تالشي و لري، عربي، تركمني، ارمني، آشوري و غيره تشكيل مي‌دهند. زبان رسمي ايرانيان فارسي است.

اما از تمام گفتني هاي ايران كه در اين مختصر نمي گنجد بگذريم، زيبايي هاي كشور عزيزمان ايران بر هيچ كسي پوشيده نيست. ايران از لحاظ آب و هوايي يكي از منحصر به فردترين كشورهاست. اختلاف دماي هوا در زمستان ميان گرمترين و سردترين نقطه گاهي به بيش از ۵۰ درجه سانتي گراد مي‌رسد. با وجود اين شرايط در هر گوشه اي از ايران مناطق زيبايي وجود دارد كه هر كدام در نوع خود ديدني و قابل توصيف است. در اين ايميل تصاوير گوشه اي از زيبايي ها و جاذبه هاي ايران را براي شما دوستان پرشين استار در نظر گرفته ايم كه اميدواريم از تماشاي آن لذت ببريد.

تصاوير گوشي هاي هوشمند

۱ بازديد

تلفن هوشمند، گوشي هوشمند (به انگليسي: Smartphone) به گوشي همراهي گفته مي‌شود كه توانايي‌هاي پيشرفته تر و قدرت محاسبات بيشتري نسب به «تلفن مركب» ارائه مي‌دهد.

گوشي‌هاي هوشمند گوشي‌هاي موبايل پيشرفته با قابليت‌هاي خاص و كاربردهايي نظير كامپيوترهاي شخصي (PC) هستند. اما لازم است ذكر شود كه بدانيد نمي‌توانند به قدرت كامپيوترها كار كنند. بيشتر گوشي‌هاي هوشمند داراي دوربين هستند

قابليت‌هايي مثل اتصال به اينترنت و ايميل و تنظيمات مشخص را نيز دارند.

گوشي‌هاي هوشمند به خاطر اين كه كوچك و قابل حمل هستند مي‌توان در همه جا از آن‌ها استفاده كرد و كارهاي روزمره خود با آنها انجام داد.

يكي از خصوصيات مهم اين گوشي‌ها امكان نصب برنامه‌هاي پيشرفته پردازشي و گرافيكي و اتصال روي آنهاست، ولي در گوشي‌هاي معمولي نرم‌افزارها و برنامه‌هاي خاصي توسط سازندگان از قبل قرار دارد و فقط از طريق سازنده يا اپراتورها قابليت ارتقاء دارند.

اين گوشي‌هاي هوشمند داراي برخي اينترفيس‌هاي اضافه مثل QWERTY، صفحه نمايش لمسي و يا حتي دسترسي مطمئن به ايميل (همان‌طور كه در Black Berry هم وجود دارد) هستند.

بنابراين تفاوت‌هاي مهم گوشي‌هاي هوشمند و گوشي‌هاي معمولي مي‌تواند در زمينه قيمت و قابليت‌هاي سطح بالاي اين گوشي‌ها باشد. مثلاً گوشي‌هاي هوشمند ۲۰۰۷ همگي داراي پشتيباني كامل و پيشرفته ايميل هستند.

امروزه بيشتر موبايل‌ها برخي از برنامه‌هاي ساده PDA مثل دفترچه تلفن، تقويم و ليست وظايف را دارا هستند، البته گوشي‌هايي كه داراي پلات فرم‌هاي BREW يا Java ME اجازه نصب كردن برخي برنامه‌هاي جانبي را مي‌دهند، اما اين گوشي‌ها در زمره گوشي‌هاي هوشمند قرار نمي‌گيرد.

در حال حاضر گوشي‌هاي زيادي از نوع BREW هستند كه قابليت و كارايي PDAها را دارند، همچنين توانايي اجراي برنامه‌هايي كه توسط شركت‌هاي نرم‌افزاري ديگر توليد شده‌اند يا اصطلاحاً برنامه‌هاي third – party داشته و داراي صفحه نمايش‌هاي بزرگ ۳۲۰*۲۴۰ پيكسل هستند، اما نمي‌توان آنها را smart phone ناميد.

تاريخچه

ايده و سيم‌هايي كه تلفن و محاسبه‌ها را يكديگر تلفيق مي‌كنند نخستين بار در سال ۱۹۷۱ به ذهن تئودور جي پراسكواك رسيده و در سال ۱۹۷۳ به ثبت رسيد و در آغاز ۱۹۹۳ به بازار فروش عرضه شد. او نخستين كسي بود كه مفهوم هوش، پردازش داده و صفحه‌هاي نمايشي ديواري را در تلفن‌هاي همراه معرفي كرد كه سرانجام به تلفن‌هاي هوشمند انجاميد. در سال ۱۹۷۱، پراسكواك كه در شركت بوينگ در هانتسويل در ايالت آلاباما كار مي‌كرد يك فرستنده و گيرندهٔ داراي راه‌هاي اضافي ارتباطي با وسايلي كه در دوردست هستند معرفي كرد اما اين وسيله اپليكيشن‌هاي هدف كلي پي دي آ موجود در يك وسيلهٔ برون سيم نمونه تلفن‌هاي هوشمند را دارا نبود. اين وسايل در شركت تلفن در ليسبورگ در ايالت آلاباما نصب شده و به وسيلهٔ ديگر از شركت‌هاي تلفن معرفي شوند. مدل‌هاي اوليه و تاريخي هم چنان در تصرف پراسكواك مي‌باشند.


پيشگامان
سهم سيستم‌عامل‌هاي تلفن‌هاي هوشمند تا پايان ۲۰۱۲

نخستين تلفن همراه براي تلفيق با ويژگي‌هاي پي دي آ، يك نمونه اوليه آي بي ام بود كه در سال ۱۹۹۲ ساخته شد و همان سال در نمايش تجاري صنعت كامپيوتر او ام دي اي ايكس معرفي شد. يك مدل بهبود يافته از آن محصول در سال ۱۹۹۴ توسط بل سالت تحت عنوان سيمون پرسنال كامينيكتور به مصرف كنندگان عرضه شد. سيمون اولين تلفن همراه بود كه مي‌توان از آن به عنوان يك تلفن هوشمند ياد كرد. البته اين وسيله در سال ۱۹۹۴ يك تلفن هوشمند خوانده نمي‌شد. علاوه بر توانايي آن در ايجاد و دريافت تماس‌هاي تلفن‌هاي همراه سيمون قادر به ارسال و دريافت فكس‌ها و ايميل‌ها بوده و شامل اپليكيشن‌هاي ديگري مانند دفترچه آدرس، تقويم، زمانبندي ملاقات‌ها، ماشين حساب، ساعت جهاني و يك نوت پد در صفحه نمايش لمسي خود بود.

سيمون اولين تلفن هوشمندي بود كه با ويژگي‌هاي يك پي دي آ تركيب شد. عبارت «اسمارت فون» در سال ۱۹۹۵ براي توصيف يك فون رايت كامينيكتور به عنوان يك تلفن هوشمند در مجله‌ها ديده شد.

در اواخر سال ۱۹۹۰، بسياري از دارندگان تلفن‌هاي همراه يك وسيله جداگانهٔ پي دي آ را با خود حمل مي‌كردند كه نسخه‌هاي اوليهٔ سيستم عامل‌هايي شامل پالم او اس، بلك بري او اس يا ويندوز سي اي آي پي سي در آنها اجرا مي‌شد. اين سيستم عامل‌ها سپس به سيستم عامل‌هاي همراه تبديل شدند. در سال ۱۹۹۶، شركت نوكيا، نوكيا ۴۰۰۰ را عرضه كرد كه يك پي دي آ بر مبناي سيستم عامل جيو ورژن ۳٫۰ از جئو ووركس را با يك تلفن همراه ديجيتال بر پايهٔ نوكيا ۲۱۱۰ تلفيق مي‌كرد. هر دو وسيله توسط يك لولا به يكديگر متصل شده بودند كه تحت عنوان كلامشيل ديزاين شناخته مي‌شد. به هنگام بازكردن وسيله، صفحه نمايش در بالاي سطح دروني و يك صفحه كليد فيزيكي كيوورتي در پايين وجود داشت.

برنامه ريز، شخصي پست الكترونيكي، تقويم، دفترچه آدرس، ماشين حساب، دفترچه يادداشت و جستجوگر وب متني و نيز توانايي ارسال و دريافت فكس‌ها را ارائه داد. زماني كه برنامه ريز شخصي بسته مي‌شد. اين وسيله به عنوان يك تلفن همراه ديجيتال قابل استفاده بود.

در ژوئن ۱۹۹۹، كوالكام يك تلفن هوشمند «سي دي ام آ ديجيتال پي سي اس» داراي پي دي اف يكپارچه و قابليت اتصال به اينترنت ارائه كرد كه تحت عنوان تلفن هوشمند پي دي كيو شناخته مي‌شد.

در اوايل سال ۲۰۰۰، اريكسون آر ۳۸۰ توسط ارتباطات سيار اريكسون عرضه شد و اولين دستگاهي بود كه به عنوان تلفن هوشمند در معرض فروش گذاشته شد. اين وسيله ويژگي‌هاي يك تلفن همراه و يك دستيار ديجيتال شخصي (پي دي آ) را تلفيق كرد و تعداد محدودي جستجوي اينترنتي را پشتيباني مي‌كرد و نيز داراي يك صفحه نمايش لمسي غير هادي و با بهره‌گيري از يك قلم بود در اوايل سال ۲۰۰۱ پالم ال ان سي، كيوكرا ۶۰۳۵ را معرفي كرد كه يك پي دي آ با يك تلفن همراه تركيب كرده و بر مبناي ورژن كار مي‌كرد. اين وسيله همچنين تعداد محدود جستجوي اينترنتي را پشتيباني مي‌كرد.

تلفن‌هاي هوشمند قبل از اندرويد، آي او اس و بلك بري معمولاً داراي سيستم عامل سيمبين بودند كه نخستين بار توسط پيسيون توسعه داده شد. سيمبين تا كيو چهار ۲۰۱۰ رايج‌ترين سيستم عامل براي تلفن‌هاي هوشمند محسوب مي‌شد (ماس آدپشن) به مقبوليت عمومي در ۱۹۹۹ شركت ژاپني ان ان تي دوكومو نخستين تلفن‌هاي همراه را به منظور دستيابي و مقبوليت عمومي در يك كشور عرضه كرد. اين تلفن‌ها بر مبناي سيستم عامل آي مد كار مي‌كردند كه سرعت انتقال داده را تا ۹٫۶ كيلو بيت بر ثانيه افزايش مي‌داد. بر خلاف نسل‌هاي آينده سرويس‌هاي بدون سيم آي مد به ان ان تي دوكومو از يك سي اچ تي ام‌ال استفاده مي‌كرد كه برخي از جنبه‌هاي اچ تي ام‌ال قبلي را به منظور افزايش سرعت داده، محدود مي‌كرد. قابليت‌هاي محدود، صفحه نمايش‌هاي كوچك و پهناي باند محدود به تلفن‌ها اجازه مي‌داد تا از سرعت‌هاي پايين‌تر و در دسترس داده استفاده كنند.

پيشرفت آي مد به ان ان تي دوموكو كمك كرد تا تعداد مشتركان را تا پايان سال ۲۰۰۱ به ۴۰ ميليون نفر افزايش دهد. اين شركت به عنوان اولين بازار سرمايه در ژاپن و دومين در جهان رتبه بندي شد. اين قدرت در مواجه با پيشرفت SG و تلفن‌هاي جديد با شبكه‌هاي پيشرفت بدون سيم رو به افول گذاشت.

خارج از ژاپن، تلفن‌هاي هوشمند هم چنان، كمياب بودند. با اين وجود در اواسط ۲۰۰۰، وسيله‌هايي بر مبناي ويندوز موبايل مايكروسافت شروع به جلب توجه بين كاربران كسب و كار در آمريكا كردند.

سپس بلك بري به مقبوليت عمومي در آمريكا دست يافت و در سال ۲۰۰۶ كاربران آمريكايي عنوان «كرك بري» را به علت ماهيت اعتياد آور اين وسيله به آن نسبت دادند. اين شركت در ابتدا جي اس ام بلك بري ۶۲۱۰ و بلك بري ۶۲۲۰ و بلم بري ۶۲۳۰ را در سال ۲۰۰۳ عرضه كرد.

سيمبين در اواسط تا اواخر ۲۰۰۰ رايج‌ترين سيستم عامل تلفن‌هاي همراه در اروپا بود. در ابتدا دستگاههاي سيمبين به نوكيا مشابه با ويندوز موبايل‌ها و بلك بري بر كسب و كار تمركز داشت. از سال ۲۰۰۶ به بعد نوكيا به توليد گوشي‌هاي هوشمند متمركز بر سرگرمي پرداخت كه با ان سريس به محبوبيت رسيد. در آسيا، به استثناء ژاپن، روند مشابه با اروپا بود.

در سال ۲۰۰۷ شركت اپل و آيفون را معرفي كرد كه از نخستين تلفن‌هاي همراهي بود كه از يك رابط لمسي چندگانه استفاده مي‌كرد. به علت استفاده از يك صفحه لمسي بزرگ با ورودي مستقيم انگشت به عنوان ابزار اصلي تعامل به جاي قلم، صفحه كليد و يا صفحه كليد رايج تلفن‌هاي هوشمند در آن زمان، قابل توجه بود و در سال ۲۰۰۸ اولين تلفن همراه با سيستم عامل اندرويد تحت عنوان اچ تي سي دريم (كه به عنوان تي موبايل جي وان نيز شناخته مي‌شد) عرضه شد.

اندرويد يك پلت فرم منبع باز مي‌باشد كه توسط اندي رابين پايه‌گذاري شده و به وسيله گوگل پشتيباني شد. هرچند مقبوليت اندرويد در ابتدا روند آهسته‌اي داشت اما در سال ۲۰۱۰ مقبوليت عمومي گسترده‌اي را به خود اختصاص داد و اكنون هردو اين پلت فرم‌ها منجر به سقوط كمپاني‌هاي پيشرو مبتكي شدند. به عنوان مثال مايكروسافت شروع به استفاده از يك سيستم عامل جديد در قالب ويندوز فون كرد كه اكنون سومين سيستم عامل مطرح مي‌باشد. نوكيا سيمبين را رها كرد و به منظور استفاده از ويندوز فون بر روي گوشي‌هاي هوشمند خود با مايكروسافت همراه شد.

تصاوير وتاريخچه ي حقوق حيوانات

۰ بازديد

تاريخچه حقوق حيوانات به الزامات اخلاقي يا قانوني گفته مي شود كه به حيوانات غير انساني تعلق مي‌گيرد، معمولاً به خاطر پيچيدگي شناختي، حسي، زندگي اجتماعي يا استعدادشان براي درك درد و شادي جسمي و روحي، حيوانات مشمول حقوقي محسوب مي شوند. از لحاظ تاريخي، جنبه هاي مختلف از مفاد حقوق حيوانات، نشانگر ديدگاه هاي فلسفي و قانوني، درك علمي از ماهيت انسان و حيوان و تصورات ديني و اخلاقي از ارتباط صحيح ميان حيوانات و رفتار انسان است.


پيشينه ي فلسفي
مسئله رفتار درست با حيوانات پيشينه طولاني در تاريخ انديشه ي غرب دارد. فيلسوفان يونان و روم باستان درباره ي جايگاه حيوانات در اخلاق انساني بحث كرده اند. فيثاغورثيان (قرن ششم تا چهارم قبل از ميلاد) و نوافلاطونيان (قرن سوم تا ششم بعد از ميلاد) بر احترام به علائق حيوانات تاكيد داشتند؛ عمدتا به دليل اين كه ايشان به تناسخ روح بين كالبدهاي انسان و حيوان معتقد بودند. ارسطو (۳۲۲-۳۸۴ قبل از ميلاد) در نوشته هاي زيستي اش به دفعات اشاره كرده كه حيوانات براي خودشان زندگي مي كنند اما متاسفانه مقدر بود كه ادعاي او در رساله ي سياست، مبني بر اين كه طبيعت همه ي حيوانات را براي انسان ها آفريده است نافذترين ديدگاه در اين موضوع شود.
ارسطو و بعدها رواقيون معتقد بودند كه جهان از بي نهايت موجودي پر شده است كه بر اساس شدت پيچيدگي و كمال در مراتبي قرار گرفته اند؛ از حيات بسيار ابتدايي گرفته تا احساس صرف، عقلاني و سپس تماما روحاني. در اين زنجيره ي عظيم موجودات، تمام شكل هاي حيات به صورت موجوداتي معرفي شده اند كه در خدمت هدف گونه ي بالاتر در اين زنجيره هستند. در ميان موجودات مادي انسان ها به واسطه ي عقلانيت شان در بالاترين جايگاه قرار گرفته اند. زنجيره ي عظيم جانداران، هر چند به كلي نادرست بود، يكي از ماندگارترين و رايج ترين شيوه هاي درك جهان بود و تا ميانه ي قرن ۱۹ام بر تفكرات علمي، فلسفي و مذهبي حاكم بود.
رواقيون اعتقاد داشتند كه چون حيوانات غيرازانسان عاقل نيستند مهم نيست اگر با آنها تحقير آميز و خشن رفتار شود. اين عقايد رواقي به سبب دفاع جانانه ي سنت اگوستين (۴۳۰-۳۵۴)، وارد الهيات مسيحيت شد. اين عقايد همگي جذب قانون روم شد-چنان چه در رسالات و قوانين تاليفي گايوس و جوستينيان (۴۶۵-۴۸۳) منعكس شده است- اين مكتوبات توسط فرهنگ نويس هاي رسمي اروپا در قرن ۱۱ افت شد و سرانجام به حقوق عرفي انگليسي (و بعدها حقوق آمريكايي) وارد شد. در حالي كه بحث و نظرهايي كه بر احترام به علائق حيوانات اصرار مي كردند تقريبا ناپديد شدند؛ و تقريبا آب باريكه اي از تحقيقات فلسفي و تنظيم قوانين درباره ي رعايت حال حيوانات باقي ماند تا دهه هاي پاياني قرن بيستم.


حيوانات و قانون
در قرن ۳ و ۴ بعد از ميلاد مسيح، حقوق دان رومي هرموجنيانوس (Hermogenianus) نوشت « Hominum causa omne jus constitum (يعني “همه قوانين براي انسان وضع شده بود”). همين عبارت را P.A. Fitzgerald در رساله ي سالموند ۱۹۶۶ درباره ي حقوق اعلان كرد: «قانون براي انسان وضع شده و اجازه ي هيچ دوستي و ارتباطي بين انسان و حيوانات پست تر نمي دهد.» مهم ترين پيامد اين نگاه اين است كه حيوانات براي مدت ها به عنوان «اشياء حقوقي» و نه «افراد حقوقي» دسته بندي مي شده اند. در حالي كه افراد حقوقي درباره ي مسائل مربوط به خود صاحب حق اند اما اشياء حقوقي نه. اين ها تنها به عنوان اشياء متعلق به افراد حقوقي در قانون وجود دارند – به بيان ديگر به عنوان اشيايي كه توسط آن ها افراد حقيقي مي توانند از حقوق مالكيت استفاده كنند. اين وضعيت، به هر حال اغلب حامي قانون هايي انگاشته مي شود كه به طور غير مستقيم تمايل به حفظ اخلاق اجتماعي يا حقوقِ دارندگان حيوانات دارند؛؛ نظير قوانين ضد خشونت جنايي يا قوانين مدني كه به صاحبان حيوانات اجازه مي دهد كه جبران خسارت وارده به حيواناتشان را دريافت كنند. روشن است كه اين دسته از قوانين امروزه حوزه ي «قانون حيوانات» را شكل مي دهد؛ كه البته به مراتب وسيع تر از حقوق حيوانات است چرا كه شامل همه ي قوانيني مي شود كه بيانگر نفع حيوانات غير انساني است- يا به طور متداول تر، نفعِ همه ي كساني كه صاحب حيوانات هستند.
يك شيء حقوقي مي تواند تبديل به يك فرد حقوقي شود؛ اين زماني رخ داد كه بردگان آزاد شدند. شيء حقوقي سابق، بعدا حقوق قانوني خودش را دارا مي شود. به دفعات تشابه هايي ميان وضعيت قانوني حيوانات و برده هاي انساني ذكر است. به گفته ي تاريخ نگار آمريكايي David Brion «واقعيت پر واضح درباره ي برده داري» اين است كه:
«اين رسم قديمي و تقريبا جهاني پذيرفته شده بود كه برده به عنوان يك انسان قانوناً مي تواند مورد مالكيت قرار مي گيرد؛ استفاده شود؛ خريد و فروش شود؛ يا حتي دور انداخته شود؛ گويا كه او يك حيوان خانگي است. اين شباهت برده با حيوان حتي در شيوه ي نام گذاري، علامت گذاري، و حتي قيمت گذاري برده ها بر اساس معادل حيواني شان يعني گاوها، شترها، خوك ها و مرغ ها قابل مشاهده است.»
حقوقدان آمريكاييRoscoe Pound نوشته است كه در روم باستان، يك برده «يك شيء بود؛ و مانند اشياء، مانند حيوانات مي توانست موضوع حقوق دارايي باشد.» و تاريخ نگار بريتانياييِ قانون رومي Barry Nicholas اين نكته را تذكر داده است كه در روم باستان «برده يك شيء بود … او خودش هيچ حقوقي نداشت: او تنها يك شيء قانوني بود؛ درست مثل حيوان.»


در اواخر قرن ۱۸ و اوايل ۱۹، مصلحان بشردوست در بريتانيا و ايالات متحده براي كمك به افراد بي دفاع و ضعيف كارزارهايي تشكيل دادند و عليه كار كودكان، زندانيان بدهكار، تنبيه هاي توهين آميز در مدارس عمومي و تبعا رفتار بيرحمانه با حيوانات اعتراض كردند. در ۱۸۰۰ معروف ترين چهره ي طرفدار براندازي برده داري ويليام ويلبرفورس براي منع قانوني گاو بازي و خرس بازي كمپيني راه انداخت كه قبلاً در مجلس عوام اين لايحه رد شده بود. در ۱۸۰۹ بارون ارسكين صدر اعظم سابق انگلستان كه سال هاي سال با خشونت با حيوانات مشكل داشت؛ لايحه اي پيشنهاد كرد تا جلوي خشونت با حيوانات خانگي را بگيرد. ارسكين اعلام كرد كه اين لايحه در پي آن است كه «در همه ي كشورها و در همه ي اعصار يك اصل عادلانه و دائمي بنا كند تا تمام جهان حيات را به صورت يك زنجيره ي هماهنگ، تحت رعايت انسان روشن انديش و پروردگار به هم متصل مي كند.». اگر چه اين لايحه در مجلس اعيان رأي آورد اما در مجلس مردم عوام رد شد. سپس در ۱۸۲۱ طرحي «براي جلوگيري از خشونت و رفتار ناشايست با گله» در مجلس عوام مردم معرفي شد كه توسط ويلبرفورس و تامس فوول باكستن حمايت و توسط عضو ايرلندي پارلمان ريچارد مارتين دفاع و پشتيباني مي شد. اين طرح در سال ۱۸۲۲ به تصويب رسيد؛ و به نام قانون مارتين شناخته مي شود؛ رفتار خشونت آميز با حيوان خانگي – گله، گاو، اسب و گوسفند- يا تحميل هر نوع رنج بي مورد به اين حيوانات را به عنوان يك جنايت معرفي كرد. اما اين قانون حتي آسايش همين حيوانات را نيز تضمين نمي كرد؛ كم ترين حقوق قانوني بهشان داده مي شود و بدترين مجازات براي هر قانون شكني تنها يك جريمه ي مختصر بود. احكام مشابهي در تمامي ايالت هاي ايالات متحده به صورت قانون در آمد؛ جايي كه الان هم جسته گريخته هايي از قوانين حمايت از حيوانات و ضد خشونت وجود دارد. امروزه اكثر ايالت ها دست كم برخي از سو استفاده ها از حيوانات را به عنوان بزهكاري در آورده اند. براي مثال قوانيني نظير قانون فدرال رفاه حيوانات (۱۹۶۶)، تنظيم كننده ي كاري است كه انسان ها با حيوانات در كشاورزي، تحقيقات زيستي، تفريح و ديگر زمينه ها مي كنند. اما نه مصوبه ي مارتين و نه خيل عظيم قوانين حمايت از حيوانات نتوانستند وجه قانوني حيوانات را از اشياء حقوقي تغيير دهند.
اين وضعيت در ۲۰۰۸ تغيير كرد؛ وقتي كه مجلس ملي اسپانيا طرح هاي قانوني را پذيرفت كه دولت را مجبور به پذيرش برخي حقوقي قانوني براي اورانگوتان ها، شامپانزه ها و گوريل ها مي كرد كه سابق بر آن تنها براي انسان ها تهيه شده بود. اين طرح ها همچنين استفاده از ميمون هاي انسان نما (apes) در نمايش ها، تحقيقات پر خطر، تجارت و هم چنين ديگر كارهاي انتفاعي را ممنوع مي كنند. طبق اين قوانين اگر چه باغ وحش ها هنوز مجاز به نگه داري از ميمون هاي انسان نما هستند؛ اما آن ها بايد براي ميمون ها حد معقولي از شرايط زندگي «بهينه» را فراهم كردند.

جنبش هاي جديد حقوق حيوانات
اصل اوليه در جنبش حقوق حيوانات جديد اين است كه بسياري از حيوانات غير-انساني علائق (interests) اوليه اي دارند كه مستحق به رسميت شناختن، مراعات و ملاحظه و حفاظت اند. از ديد حاميان حقوق حيوانات، اين علائق ابتدايي حيوانات را سزاوار بهره مندي از حقوق اخلاقي و قانوني مي كنند.
گفته شده است كه جنبش حقوق حيوانات جديد، اولين حركت اصلاحگرانه ي اجتماعي است كه توسط فيلسوفان شروع شده است. پيتر سينگر فيلسوف استراليايي و تام ريگان فيلسوف آمريكايي نقش ويژه اي در اين مورد دارند نه فقط از اين جهت كه آثارشان موثر بوده است بلكه آن ها دو تفكر فلسفي غالب مرتبط با حقوق اخلاقي حيوانات را بيان مي كنند. Singer كه كتابش Animal Liberation (1972) به عنوان يكي از كتاب‌هاي كليدي اين جنبش مورد توجه است اين گونه استدلال مي كند كه علائق انسان ها و علائق حيوانات بايد به طور مساوي مورد توجه قرار بگيرد. سينگر به عنوان فيلسوف پيرو مكتب منفعت گرايانه مي گويد كه رفتارها تا جايي كه لذت را بيشينه و اندوه را كمينه كنند از لحاظ اخلاقي درست اند؛ نكته ي اصلي اين است كه آيا يك حيوان با ادراك است و بنابراين مي تواند رنج را درك يا لذت را تجربه كند يا نه. اين نكته نخست توسط پايه گذار مكتب منفعت گرايي مدرن،جرمي بنتهام در قرن نوزدهم بيان شده است. بنتهام درباره ي حيوانات نوشت: «مسئله اين نيست كه آيا آن ها مي توانند استدلال كنند يا مي توانند صحبت كنند يا نه؛ بلكه اين است كه آيا آن ها مي توانند رنج را درك كنند؟» . پيتر سينگر استدلال مي‌كند كه اگر بپذيريم كه حيوانات توانايي رنج كشيدن را دارند آنگاه انسان ها يك التزام اخلاقي دارند كه از رنج دوري كنند يا آن را كمينه كنند؛ درست همان طور كه انسان ها خود را ملتزم مي دانند كه از رنج دادن ديگران دوري كنند يا آن را كمينه سازند. ريگان كه يك «منفعت گرا» نيست اين‌گونه استدلال مي كند كه دست كم برخي حيوانات حقوق اخلاقي اوليه را دارند چرا كه آن ها داراي همان توانمندي هاي شناختي اي هستند كه توجيه گرِ تخصيص حقوق اخلاقي اوليه براي انسان است. به دليل اين توانمندي ها، اين حيوانات نه تنها ارزش ابزاري كه ارزش ذاتي دارند. در بيان ريگان، «حيوانات موضوع حيات اند».


ريگان، سينگر و ديگر فيلسوفان مدافع حقوق حيوانات با مقاومت هاي مواجه شده اند. برخي نويسندگان مذهبي استدلال مي‌كنند كه حيوانات سزاوار ملاحظات اخلاقي مربوط به انسان نيستند چون فقط انسان‌ها روح اخلاقي دارند. برخي ديگر، مانند رواقيان، ادعا كرده‌اند كه چون حيوانات بي خرد هستند انسان وظيفه‌اي نسبت به آن‌ها ندارد. برخي ديگر هم دليل تفاوت اخلاقي ميان انسان و حيوان را در توانايي سخن گفتن، داشتن اراده آزاد (اختيار) يا عضويت در يك اجتماع اخلاقي (اجتماعي كه اعضايش قادر به عمل اخلاقي يا غيراخلاقي هستند) يافته اند. مشكل اين استدلال هاي مخالف، به جز استدلال الاهياتي، اين است كه هيچ كدام نمي‌تواند مرز قاطعي بين انسان و غير انسان ترسيم كنند.
فيلسوفان پيشتاز جنبش حقوق حيوانات شدند، اما به زودي گروه‌هاي ديگري مثل پزشكان، نويسندگان، دانشمندان، استادان دانشگاه ها، حقوق دانان، الاهيدانان، روانشناسان، پرستاران، دامپزشكان، و ديگر مشاغل نيز كه در زمينه‌هاي مرتبط كار مي‌كنند به حمايت از اين جنبش برخاسته اند. بسياري از سازمان هاي تخصصي تشكيل شده تا به همكاران و عموم مردم را درباره استثمار حيوانات آگاهي رساني شود.
در آغاز قرن ۲۱ام دعواهاي حقوقي بر سر علائق جانوران غيرانسان رواج يافته و در آن‌ها گاهي نام حيوان به عنوان شاكي ثبت شده است. با توجه به نقش كليدي حقوقدانان در تبيين سياست‌هاي عمومي و حفاظت از حقوق، علاقه فزاينده آنان به حقوق حيوانات و حمايت از حيوانات اهميت مي يابد. ده‌ها دانشكده حقوق در اروپا، ايالات متحده و كشورهاي ديگر واحدهايي در زمينه قوانين و حقوق حيوانات را تدريس مي كنند. بنياد دفاع حقوقي از حيوانات (Animal Legal Defense Fund) در آمريكا دانشجويان زيادي را پوشش داده است. و دست كم سه ژورنال درباره حقوق حيوانات شكل گرفته اند: Animal Law, Journal of Animal Law, و Journal of Animal Law and Ethics . استادان حقوق نظريه‌هاي مختلف درباره اعطاي حقوق ابتدايي به حيوانات را طرح و بررسي مي كنند. و اغلب اين بررسي ها برپايه همان اصول قانوني و ارزش هايي است كه در مورد انسان صدق مي كنند. اين استدلال هاي حقوقي توسط پژوهش هاي پيشرفته علمي در مورد قابليت‌هاي شناختي، عاطفي و اجتماعي حيوانات تقويت مي شوند. رشته‌هايي چون ژنتيك، روانشناسي و بوم شناختي نيز در اين پژوهش ها دخيل هستند و بسياري نشان داده‌اند كه انسان‌ها و حيوانات از جهات مختلف رفتاري و قابليت‌هاي ژنتيك و مادي شباهت‌هاي فراوان دارند.
در اين حين، سوءاستفاده سيستماتيك و بيرحمانه از حيوانات در جامعه مدرن ادامه دارد. هنوز سالانه ميلياردها حيوان در دامداري هاي صنعتي كشته مي‌شوند و ده‌ها ميليون حيوان در آزمايشگاه‌هاي تحقيقات زيستي در معرض انواع مشقات هستند. همين امر موجب شكل‌گيري و فعاليت گروه‌هاي مدافع حقوق حيوانات شده است. برخي از اين گروه‌ها كم تعداد و محلي هستند و بيشتر به مسائل سنتي حمايت از حيوانات مي پردازند. برخي ديگر از گروه‌ها بزرگ هستند و در مقياس ملي يا بين‌المللي عمل مي‌كند مانند سازمان PETA مخففPeople for the Ethical Treatment of Animals و جامعه انسانگراي ايالات متحده Humane Society of the United States كه در ابتداي قرن ۲۱ام ميليان ها عضو و چند ميليون دلار بودجه ي سالانه دارند. گروه‌هاي مدافع حقوق حيوانات، در تمام اشكال خود خواهان وضع قوانيني و اصلاح مقررات موجود به نفع حيوانات هستند.
بردگان، انسان‌ها و غيرانسان ها، ممكن است توسط قوانيني كه براي گروه ديگر وضع شده به طور غيرمستقيم مورد حمايت قرار گيرند. اما در مقابل قوانين مدني، تا وقتي كه جايگاه حقوقي شان به عنوان شخص به رسميت شناخته نشود به حساب نمي آيند. اين رسميت يافتن مي‌تواند به انحاي مختلف باشد. در بريتانيا بردگي بر اساس يك تصميم قضايي در قرن هجدهم لغو شد و در مستعمرات بريتانيا در اوايل قرن نوزدهم اين اتفاق افتاد. در ايالات متحده بردگي با يك اصلاحيه قانون اساسي سه سال بعد لغو شد. به رسميت شناخته شدن شخصيت حيوانات مي‌تواند به هر يك از طرق بالا باشد. نخستين چالش قضايي درباره ي شيءوارگي غيرانسان ها ممكن است فقط چند سال ديگر رخ دهد.

گالري عكس

۱ بازديد

گالري عكس

 

زندگي حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته است ؛ با اينهمه ، روايات بي‌شمار موجود در بيشتر جزئيات همداستان نيستند و به ويژه آگاهيهاي ما در باب زندگي آن بزرگوار ، پيش از بعثت ، به تفصيل شرح سيره ايشان پس از بعثت نيست .

به هر حال ، آنچه از مطالعه و بررسي زندگي وي در طول ۶۳ سال در ذهن نقش مي‌بندد، بازتابي از تصوير ظهور پيامبري الهي و سرگذشت شخصيتي است كه با پشت سر نهادن دشواريهاي بسيار ، بي‌هيچ خستگي و نااميدي به اصلاح جامعه ، دست زد و توانست جزيره العرب را متحد كند و آماده گستردن اسلام در بيرون از مرزهاي عربستان شود و از آن مهم تر ديانتي را بنياد نهد كه اينك يكي از مهم‌ترين اديان جهان به شمار مي‌رود .

عكس

از تولد تا بعثت

تولد حضرت محمد ( ص) بنابر بسياري از روايات در ۱۷ ربيع الاول عام‌الفيل ( ۵۷۰ م ) ، يا به روايتي ۱۲ همان ماه در تقويم عربي روي داد . پدر پيامبر‌(ص)‌، عبدالله فرزند عبدالمطلب و مادرش آمنه دختر وهب و هر دو از قبيله بزرگ قريش بودند ؛ قبيله‌اي كه بزرگان آن از نفوذ فراواني در مكه برخوردار بودند و بيشتر به بازرگاني اشتغال داشتند .

عبدالله ، پدر پيامبر (ص) اندكي پيش از تولد فرزندش براي تجارت با كارواني به شام رفت و در بازگشت بيمار شد و درگذشت . بنابر رسمي كه در مكه رايج بود ، محمد (ص) را به زني به نام حليمه سپردند تا در فضاي ساده و پاك باديه پرورش يابد . وي ۶ ساله بود كه همراه مادر براي ديدار خويشان به يثرب ( مدينه ) رفت‌، اما آمنه نيز در بازگشت ، بيمار شد و درگذشت و او را در ابواء ـ نزديك مدينه ـ به خاك سپردند. محمد ( ص) از اين پس در كنف حمايت جدش عبدالمطلب قرار گرفت ، اما او نيز در ۸سالگي وي درگذشت و سرپرستي محمد ( ص) بر عهده عمويش ابوطالب گذارده شد.

ابوطالب در سرپرستي برادرزاده اش كوششي بليغ مي كرد . در سفري تجارتي به شام او را با خود همراه برد و هم در اين سفر ، راهبي بَحيرا نام ، نشانه هاي پيامبري را در او يافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت. از وقايع مهم پيش از ازدواج پيامبر ( ص ) ، شركت در پيماني به نام « حلف الفضول » است كه در آن جمعي از مكيان تعهد كردند « از هر مظلومي حمايت كنند و حق او را بستانند » . پيماني كه پيامبر (ص) بعدها نيز آن را مي‌ستود و مي‌فرمود اگر بار ديگر او را به چنان پيماني باز خوانند ، به آن مي‌پيوندد.

تصاوير ماشين و تاريخچه ي ماشين

۱۳ بازديد

تصاوير ماشين

 

بعد از اختراع چرخ با توجه به نياز بشر به سرعت وسايل نقليه ابتدايي نيز اختراع شدند . انواع ارابه ، گاري و غيره كه وظيفه جابجايي انسان ها و بار را عهده دار بودند . تمام اين وسايل از دو جزء اصلي تشكيل مي شد اول محل قرار گيري انسان و بار كه شامل فضاي اسكان و قرارگيري بار و چرخ و اجزاء مربوط به آن بوده و دوم نيروي محركه كه اغلب چهارپايان آنرا تشكيل مي دادند. نقوش اين وسايل نقليه ابتدايي در لوح ها و تصاوير بجاي مانده به چشم مي خورد . تغييرات جزيي معمولا هر چند گاه در اين وسابل بوقوع مي پيوست ولي تغييرات كلي و قابل بحث زماني اتفاق مي افتاد كه هر يك از دو بخش ساختاري وسائل نقليه دچار دگرگوني مي شدند

عكس هاي مماشين و تاريخچه ي ماشين ها

مثلا در سال ۱۴۷۴ ميلادي اولين كالسكه واقعي و امروزيبراي امپراطور فردريك سوم ساخته شد كه خود تغييري در ساختار وسائل نقليه از گاري و ارابه به كالسكه كه فضايي كاملا مناسب براي استقرار افراد را بود را باعث شد . در تاريخ خودروسازي تحول عظيم را زماني مي توان يافت كه تغيير در نيروي محركه وسائل نقليه بوجود آمد. پس از كشف نيروي بخار و طراحي موتورهاي بخار توسط ” جيمز وات” انگليسي اين موتورها جايگزين چهارپايان شده و تحولي بزرگ را در صنعت خودروسازي جهان بوجود آوردند .
تاريخ خودرو را مي توان از روزگاران بسيار دور شايد حدود ۶۰۰ ميليون سال پيش كه اشكال ابتدايي زندگي در زمين ظاهر شد و اين موجودات در جريان تغييرات زمين شناسي در لايه هاي زيرزمين محبوس شده و منشاء ذخاير سوخت هاي فسيلي(نفتي) امروزي شدند آغاز نمود . ولي عملا خودرو سرگذشت ديگري دارد ، بنابر گزارشات تاريخي در ۵۵۰۰ سال قبل چرخ بوسيله سومري ها اختراع شد . نمونه اي از چرخ نيز در موزه ملي ايران در تهران وجود دارد كه مربوط به حدود ۵۰۰۰ سال قبل مي باشدد كه از نظر ساختار نسبتا كامل به نظر مي رسد .

شروع حركت خودرو سازي با نام مهندس ” نيكلاس جوزف كوگنات ” افسر ارتش فرانسه كه اولين خودرو با موتور بخار را در سال ۱۷۶۹ ميلادي طراحي و اختراع نمود رقم خورده است . اين خودرو كه با سرعت ۵/۲ مايل در ساعت حركت مي كرد، هم اكنون در موزه ي ملي فرانسه نگهداري مي شود . طراحي درشكه بخار در سال ۱۸۰۳ توسط ” ريچارد ترونيك ” و ” آندرو ويويان” انجام پذيرفت . در سال ۱۸۲۴ ميلادي ” مارسل پكر” فرانسوس اولين درشكه بخار داراي ديفرانسيل را طراحي نمود و دو سال بعد درشكه ” ساموئل براون ” به اولين موتور احتراق داخلي تجهيز شد و در سال ۱۸۶۰م ” اتين لنور ” بلژيكي اولين موتور گازي دو زمانه را اختراع و ثبت نمود . سال ۱۸۶۵ ميلادي آغاز تدوين قوانين راهنمايي و رانندگي براي سر و سامان دادن به آشفتگي هاي حمل و نقل بوسيه وسائل نقليه جديدي بود كه با سرو صدا و دود فراروان در حركت بودند . در اين سال قانون پرچم قرمز ارائه شد . طبق اين قانون تمام خودروها يا لوكوموتيوهاي جاده اي موظف به داشتن ۳ نفر براي حركت بودند .يك نفر براي هدايت ، يك نفر براي حفظ آتش موتور و نفر سوم پيشاپيش خودرو با يك پرچم قرمز مي دويد و آمدن خودرو را هشدار مي داد . حداكثر سرعت مجاز براي وسائل نقليه در آن زمان ۴ مايل در ساعت در مناطق روستايي و ۲ مايل در ساعت در شهرها بود . همچنين در سال ۱۸۶۸ نخستين چراغ هاي راهنمايي و رانندگي در لندن به وسيله گاز روشن شد .

سال ۱۸۷۷ م نقطه عطف آغاز حركتي بود كه به توليد خودروهاي امروزي انجاميد . در اين سال اولين موتور چهارزمانه بوسيله “شركت اوتو و لانگن” اختراع و ثبت شد . اين موتور بوسيله دو مهندس آلماني به نام هاي ” گوتليب دايلمر” و ” ويلهلم مايباخ” طراحي شد . حركت كامل كننده اين اختراع توسط آلماني ديگري بنام ” كارل بنز” به وقوع پيوست . او در سال ۱۸۸۴ اولين موتور بنزيني را اختراع كرده و متعاقب آن در سال ۱۸۸۵ اختراع نخستين اتومبيل را به نام خود به ثبت رساند . كارل بنز با اختراع اتومبيل بي شك تحولي انكارناپذير را در زندگي بشر رقم زد . نخستين اتومبيل دنيا خودرويي سه چرخ با صندلي دو نفره و موتور چهارزمانه بنزيني اختراع شده توسط كارل بنز بود .
در سال ۱۸۸۶ نيز گوتليب دايلمر نخستين خودروي چهارچرخ بنزيني را ابداع نمود .
نخستين موتور سيكلت نيز توسط همين دانشمند در سال ۱۸۸۵ اختراع شد .
در همان سال ” آندره ميشلين” اولين تاير بادي را اختراع نمود . در سال ۱۸۹۰ ” دايلمر” شركت اتومبيل سازي ” دايلمر” را در آلمان تاسيس نمود و در سال ۱۸۹۲ دكتر ” رودولف ديزل” در آلمان موتور ديزل را اختراع و به نام خود به ثبت رسانيد .

اكنون زمان آن رسيده بود كه ديگر كشورها هم در زمينه ساخت خودرو حضور داشته و تكتاز بودن را از آلمان ها بگيرند . در سال ۱۸۹۳ در آمريكا ” فرانك و چارلز دوريا ” نخستين خودرو با موتور بنزيني را ساختند و اميل لواسور فرانسوي در سال بعد يك خودرو با موتور جلو طراحي كرد . در همين سال كلاچ و گيربكس بنز اختراع شد . دايلمر و مايباخ نيز در اين سال كاربراتور را اختراع نمودند . تا قبل از اختراع كاربراتور سوخت خام روي يك صفحه داغ چكيده مي شد و بخار سوخت كه به اين روش توليد مي شد توسط يك مكنده به داخل موتور كشيده مي شد .
در سال ۱۸۹۵ ” فردريك و جورج لنكستر” در انگلستان اولين خودروي چهارچرخ با موتور بنزيني را طراحي نمودند و هربرت آستين ،يك خودرو سه چرخ را ساخت .

در سال بعد قانون پرچم قرمز در انگلستان لغو شد و حداكثر سرعت مجاز براي خودروها به ۱۲ مايل در ساعت (۱۹ كيلومتر در ساعت) افزايش يافت . در اين سال “چارلز بي كينگ ” و ” اليور ئي بارتل” در آمريكا و در شهر ديترويت ملقب به شهر اتومبيل اولين خودروي بنزيني خود را به حركت درآوردند .
فرانك و چارلز دوريا نيز شروع به توليد خودروهاي موتوردار در ماساچوست آمريكا نمودند . در همين سال ” رنسم ئي الدز” نيز شروع به ساخت اتومبيل در ميشيگان كرد . در سال ۱۸۹۷ شركت تجاري و حمل و نقل ” شل” براي فروش بنزين شكل گرفت . د ر ۱۸۹۸ ويلهلم مايباخ در آلمان رادياتور مشبك را طراحي نمود و در سال ۱۸۹۹ اولين سيستم تعليق مستقل جلو در فرانسه ساخته شد . در اين سال هربرت آستين در انگلستان خودروي چهارچرخ خود را ساخت .
آغاز قرن بيستم شروع قرن پيشرفت هاي شگرف در صنعت خودرو سازي جهان و آغاز آشنايي كشورمان با اين پديده ي جديد صنعت بود .


گر چه كالسكه در قرن چهاردهم ميلادي در فرانسه اختراع شد ولي ورود آن به ايران در قرن هجدهم در زمان فتحعليشاه قاجار و از روسيه صورت پذيرفت .همچنين در اين دوره يك كالسكه زرنشان توسط انگلستان و سپس يكي توسط ناپلئون به فتحعلي شاه هديه شد . افتتاح راه آهن تهران – ري در ۱۳۰۱ه.ق با ماشين دودي معروف كه همان لوكوموتيو و قطاري كه توسط مهندس ” بوتال ” فرانسوي و با مشاركت بلژيكي ها به ايران آورده شد ، آغاز ورود تكنولوژي صنعتي حمل و نقل به كشور بود .

ورود خودرو به ايران ۱۵ سال بعد از اختراع آن در سال ۱۹۰۰ ميلادي به سفارش مظفرالدين شاه قاجار صورت پذيرفت . در اين سال دو دستگاه رنو از طرف كشور فرانسه به شاه قاجار هديه شد ، كه يكي از آنها در همان بدو ورود از بند انزلي در مسير خراب شد و در راه مانده و از بين رفت . دومي نيز پس از مدتي كه در اختيار مظفرالدين شاه بود نهايتا در جريان يك سوء قصد ناكام به جان محمدعلي شاه از كار افتاد .

در طي سالهاي بعد تعدادي خودرو كه اغلب انگليسي بودند به ايران وارد شدند . اگر امروزه بخواهيم به موارد موجود اشاره نمائيم طبق چيزي كه در موزه خودرو ايران موجود است يك دستگاه ” موريس آكسفورد” و
” رولز رويس سيلورگوست” احمد شاه قاجار، يك دستگاه ” فيات” ۱۹۱۶ قديمي ترين خودروهاي موجود از اتومبيل هاي اوليه وارداتي به ايران است . جهت آشنايي خوانندگان محترم با خودروهاي وارد شده به ايران در قسمت هاي بعدي به توضيح در مورد ظهور خودرو به ايران خواهيم پرداخت .

از شروع سده نوزدهم ميلادي ايتاليايي ها در زمينه ساخت خودرو دست بكار شدند . در سال ۱۹۰۱ ” اتوره بوگاتي” اولين اتومبيل خود را طراحي نمود كه طرح آن را به ” بارون دديتريش” فروخت . در ايتاليا توسظ بوگاتي خودروهايي شروه به توليد شد كه بنام ” ديتريش- بوگاتي” معروف شده بود . در آلمان ” اگوست هورش” خودرويي به نام هورش را با قدرت ۵ اسب بخار ساخت . در سال ۱۹۰۲ شركت ” كاديلاك” در آمريكت و در شهر ديترويت ايالت ميشيگان تاسيس شد . در اين سال قانون خودروهاي موتوري در انگلستانن حداكثر سرعت مجاز را به ۲۰ مايل در ساعت (۳۲كيلومتر در ساعت) افزايش داد. اينچنين به نظر مي رسد در كشورهاي سازنده خودرو ، اين انگلستان بوده كه همگام با پيشرفت در توليد خودروها قوانين مربوط به استفاده از خودروها را هم مدون نموده و مرتبا به روز مي نموده است . شركت “رولز رويس” توسط ” چارلز استوارت رولز” و ” هنري رويس” در انگلستان تاسيس شد ” جان استارلي” ئ ” ويليام سوتون” نيز اولين خودروي خود را به نام ” روور” در همان كشور توليد نمودند . در همين سال اولين سيستم انتقال قدرت اتوماتيك توسط ” اشتورت ونت” در بوستون آمريكا عرضه شد .

آرم معروف رولز رويس كه از روي خانم النور تورنتون (Eleanor Thornton) طراحي و ساخته شده دو حرف R در اين آرم به رنگ قرمز بود كه پس از كشته شدن رولز(۱۹۱۰) در يك سانحه هوايي و فوت رويس(۱۹۳۳) هر دو R به رنگ مشكي درآمد در موزه خودرو ايران دو دستگاه رولز رويس با حرف R قرمز رنگ وجود دارد . البته در مورد آرم فرشته رولز رويس نيز در دو طرح ايستاده و زانو زده ساخته و در خودروها مورد استفاده قرار گرفته .
در سال ۱۹۰۵ انجمن اتومبيل AA تاسيس شد و در اين سال بود كه اولين چرخ هاي قابل جداشدن و لاستيك زاپاس و همچنين نشان دهنده فشار باد لاستيك زاپاس و همچنين نشان دهنده فشار باد لاستيك اختراع شد. در انگلستان شركت خودروي آستين توسط “هربرت آستين” تاسيس گرديد . سال ۱۰۶ شركت “روور” در انگلستان تاسيس شد و در سال ۱۹۰۷ اولين موتور تقويت شده در ايالات متحده و توسط شركت “چدويك” براي مسابقه اتومبيل راني توليد شد .
جنرال موتور بوسيله ” ويليام سي دورانت” در سال ۱۹۰۸ تاسيس شده و شركت “فورد” اولين مدل T را توليد نمود. در سال ۱۹۰۹ شركت كاديلاك بوسيله جنرال موتور خرديداري شد كه در همين سال در آمريكا و د ر “اينديانا پوليس” پيست سرعت به منظور آزمايش اتومبيل ها ساخته شد .

اولين اتومبيل داراي ترمز براي هر ۴ چرخ به نام ” شوتيش آرگيل” توسط ” هنري بروت” در سال ۱۹۱۰ ساخته شد و در ايتاليا بوگاتي با جدا شدن از شركت قبلي خود مستقلانه شروع به توليد خودرو كرد . در سال ۱۹۱۱ اولين مسابقه ” اينديانا پوليس ۵۰۰″ در روز يادبود آمريكا بوسيله انجمن اتومبيل AA برگزار گرديد . برنده اين مسابقه ” ري هارون” راننده يم اتومبيل ” مارمون” بود . در سال بعد گروه رويال داچ شل شركت ” آمريكن گزولاين” را براي عرضه گسترده بنزين تاسيس نمود .
سال ۱۹۱۳ يكي ديگر از سال هاي بيادماندني صنعت اتومبيل مي باشد در اين سال كمپاني فورد خط مونتاژ را براي توليد انبوه به صنعت اتومبيل سازي جهان معرفي و عرضه نمود